Web Analytics Made Easy - Statcounter

آفتاب‌‌نیوز :

«عباس عبدی»، فعال سیاسی در ارزیابی از اظهارات اخیر «علیرضا پناهیان» واعظ اصولگرا درباره لزوم ثروت‌اندوزی کسانی که «بچه‌های حزب‌اللهی و بچه مومن‌ها» می‌خواند، تاکید دارد که آنچه در حوزه کسب ثروت فضیلت محسوب می‌شود «تولید و احیای ثروت» است نه دست‌درازی به بیت‌المال و جابه‌جایی آن به جیب خود.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

عبدی در این گفتگو تصریح می‌کند که دین مردم هم ربطی به ثروت ندارد، چه‌بسا ثروت می‌تواند عامل بی‌دینی هم باشد کما اینکه امروز بعضا ثروت عامل بی‌دینی هم شده است. عبدی با مرور فضای دینی جامعه در ابتدای انقلاب یادآوری می‌کند که برخلاف ادعا‌های پناهیان تبلیغ دین نیاز چندانی به پول ندارد و این ادبیات برای توجیه رفتار‌ها و واقعیت‌هایی از دست‌درازی به رانت‌های دولتی است که نمونه آن در دولت محمود احمدی‌نژاد به‌کرات دیده شده و از آن زمان قوت گرفته است.

بازنشر ویدیویی سخنرانی علیرضا پناهیان در سال ۱۳۹۷ در فضای مجازی درباره اهمیت «پول در آوردن بچه حزب‌اللهی‌ها بیش از نیازشان» و قید عباراتی همچون «مردم برای حفظ دین‌شان نیاز به پول» دارند در شرایط فعلی جامعه چه پیامی دارد و با توجه به فساد‌های اقتصادی موجود، چنین اظهاراتی را جامعه قبول می‌کند؟ آقای پناهیان از چهره‌های شاخص در بین وعاظ اصولگرا هستند که بعضا سیاست‌های خاصی را ترویج می‌کنند و این اظهارات براساس چه راهبردی طرح شده است؟

اگر بخواهیم دقیق صحبت کنیم، تولید ثروت یکی از بزرگ‌ترین خدماتی است که هر فردی می‌تواند نسبت به جامعه خود انجام دهد. متاسفانه ما تولیدکنندگان ثروت را کم‌اهمیت می‌دانیم و فکر می‌کنیم که نویسنده و هنرمند بودن خوب هستند و تولید ثروت و سرمایه‌دار چیز بدی است. البته در تعریف خوب بودن ثروت، باید معنای ثروت را مشخص کرد.

فضیلت خواندن ثروت یعنی «تولید ثروت»، یعنی تولیدی که شغل ایجاد می‌کند و تبدیل به ثروت می‌شود و جامعه را قدرتمند می‌کند نه اینکه ثروت ملی یا دیگری را در جیب خود بگذاریم. این سخنان بیشتر به شکل دوم ثروت‌اندوزی بخش دوم است. به مخاطبان خود می‌گویند چرا دنبال کار دولتی هستید و آن را مطالبه می‌کنید، بروید تولید ثروت کنید.

اگر کسی بتواند تولید ثروت واقعی کند که نمی‌رود آویزان دیگران برای کار دولتی شود. این‌ها فقط می‌خواهند در سیستم اداری این مملکت از رانت‌های دولتی بهره‌مند شوند. علاوه بر اینکه این افراد در سیستم بخش خصوصی به راحتی جذب نمی‌شوند، چراکه از اساس نمی‌توانند متناسب با انتظارات به‌ناحقی که دارند و سطح توانایی اندک خودشان، شغل‌های بالا بگیرند. توانایی برخی افراد زد و بند با عناصر دولتی است و توانایی شغلی و حرفه‌ای برای تولید ثروت ندارند. این صحبت البته همه‌گیر نیست، اما در مورد اغلب این گروه‌های رانتی صدق می‌کند. بسیاری از مدیران این گروه، صلاحیت کارشناس عادی را هم ندارند. به مجموعه‌های دولتی می‌آیند و پست و سمت می‌گیرند و رزومه می‌سازند تا بعدا به پست‌های بالاتری بروند و این رزومه را از طریق گرفتن پست قبلی درست می‌کنند نه از طریق صلاحیت. بسیاری از این افراد به فساد نیز آلوده می‌شوند. به دوران احمدی‌نژاد دقت کنید؛ دوره‌ای است که با چند صد میلیارد دلار درآمد نفتی، وضعیت تورم و ایجاد اشتغال و رشد اقتصادی شکست کامل بود. به این خاطر که این‌ها تولید ثروت نمی‌کنند، بلکه ثروت را از جایی، به جیب خود منتقل می‌کنند.

در مثالی هم که آقای پناهیان درباره امیرالمومنین می‌زنند باید دقت کرد که حضرت کار می‌کرد، کشت می‌کرد، تجارت می‌کرد و ثروت را خلق و احیا می‌کرد. این کار تولید ثروت و ارزش افزوده است، اما این‌ها می‌خواهند ثروت را به سرعت از جایی به دست بیاورند و بعد هم دنبال کار خود بروند. دین مردم هم ربطی به ثروت ندارد، چه بسا ثروت می‌تواند عامل بی‌دینی هم بشود کما اینکه امروز بعضا ثروت عامل بی‌دینی هم شده است به خصوص اگر از راه تباهی و فساد به دست بیاید. بنابراین مساله اصلی این افراد توجیه ثروت فعلی در دست‌شان است تا بگویند این ثروت حق ماست برای زمان ظهور امام زمان (عج) لازم داریم؟! درحالی که ثروت تولید شده باید در سطح جامعه خود را نشان دهد نه فقط در جیب اقلیتی خاص. یک مقدار هم می‌خواهند با این اظهارات فساد‌های فعلی را پوشش دهند و برای آن توجیهاتی درست کنند.

به لحاظ فقهی هم «کسب ثروت» مذموم نیست، اما کسب آن هم بیش از اندازه واجب نشده است. درنهایت اینکه کسب ثروت در جامعه مدرن به این شرط پسندیده است که از طریق تولید باشد نه به دست آوردن ثروت ملی یا دیگران.

واقعیت این است که آنچه امروز به نام حزب‌اللهی و انقلابی می‌بینید، هیچ ربطی به مسائل ابتدای انقلاب ندارد. در ابتدای انقلاب افراد متقی بودند و به خاطر دیگران از جان و مال خود گذشت می‌کردند. من به دنبال نقل تجربه شخصی خودم نیستم، اما افرادی بودند که حقوق خود را نصف می‌گرفتند و تنها نصف رقم پایینی که دولت برای‌شان به عنوان حقوق ماهانه تعیین کرده بود را دریافت می‌کردند. امروز، اما این افراد جرات ندارند مبالغ حقوق خود را منتشر کنند. این‌ها می‌خواهند در قالب سنت ادای سلبریتی و زندگی بورژوایی درآورند و از طریق رانت زندگی کنند و بهترین راه این است که خود را آویزان این شعار‌ها کنند. قضیه «ماکارونی تک» و توجیهات آن را فراموش نکرده‌ایم. اگر مساله تولید ثروت است چرا به ایشان آپارتمان داده شده است؟ به چه کسی آپارتمان مجانی می‌دهند که به ایشان دادند؟ اگر می‌توان مجانی زندگی کرد دیگر ثروت‌اندوزی به چه کار می‌آید؟

علاوه بر آقای پناهیان، بلاگر‌هایی که خود را حزب‌اللهی معرفی می‌کنند نیز اخیرا با ادبیات تازه‌ای درباره «اهمیت مسائل مالی در زندگی مومنانه» صحبت می‌کنند. آیا این حرکتی هماهنگ و برنامه‌ریزی شده در یک جریان سیاسی است؟ چرا چنین موضوعی در دستورکار قرار گرفته است؟

این‌ها می‌خواهند مدعی ارزش‌ها باشند، ولی محتوا را کنار می‌گذارند و به شکل و شعار بسنده می‌کنند. اخیرا فیلمی تبلیغی دیدم از خانمی که سعی می‌کرد خود را مدرن نشان دهد و در عین حال که از لباس‌های برند و زیورآلات مدرن استفاده می‌کرد آخرش هم چادری نیز بر سر انداخت که این نشانه زیبایی است؟! ادبیاتی مشابه ادبیات همین‌ها داشت. بنابراین این یک جریان سیاسی و اقتصادی است و هیچ ربطی به جریان دینی ندارد.

ایشان در جمله پایانی سخنرانی اخیر خود می‌گوید که «مردم برای ترویج دین‌شان در آخرالزمان به پول نیاز دارند.» این دیدگاه چقدر منطبق بر تعاریف مرسوم دینی درباره شرایط زندگی دردوران آخرالزمان است؟

تبلیغ واقعی و موثر دین نیاز به پول ندارد. مگر دین «خودرو» و «بی‌ام‌دبلیو» است که تبلیغ آن نیازمند پول باشد؟ تبلیغ دین نیاز به اخلاق، انسانیت و صداقت دارد که فعلا حکم کیمیا یافته. آنچه این‌ها به دنبال تبلیغ آن هستند، دین نیست. می‌خواهند چیز دیگری را بفروشند. مگر پیامبر (ص) وقتی تبلیغ دین می‌کردند، پول داشتند؟ حضرت ثروت همسر خود را صرف کمک به فقرا می‌کرد. مگر قبل از انقلاب مبلغان دین پول داشتند؟ عموم تبلیغ دین از جانب آدم‌هایی بود که وضع مالی خوبی هم نداشتند. این گزاره‌ها به این معنا نیست که نباید ثروتمند شوید. ثروت را باید براساس تولید ایجاد کنید. اگر تولید در یک کشور بالا برود، دین هم تبلیغ می‌شود و نیاز نیست پول صرف تبلیغ دین شود.

آیا این اظهارات می‌تواند سرآغاز ایدئولوژی فکری مبنی بر بورژوازی حزب‌اللهی باشد؟

واقعا اگر این افراد «بورژوا‌های حزب‌اللهی» هم بودند، خیلی خوب بود. این‌ها چیز دیگری هستند که نمی‌توان در مورد آن صحبت کرد و به واقع خطرناک است. یک بورژوا می‌تواند تولیدکننده و محترم باشد نه اینکه رانت‌جو باشد و از جیب بیت‌المال بالا بکشد و بعد اسم خود را بگذارد «صاحب ثروت».

باتوجه به اینکه این صحبت‌های آقای پناهیان سابقه دارد از سال‌ها قبل ایشان چنین تئوری را بیان می‌کند، آیا می‌توان گفت که این موضوع در حال تبدیل به یک گفتمان در بین محافظه‌کاران است؟

این‌گونه نیست که در حال تبلیغ گفتمان خاصی هستند یا این اظهارات نوع خاصی از گفتمان می‌شود. در حال حاضر در میان آنان واقعیتی وجود دارد که با این صحبت‌ها می‌خواهد آن واقعیت را موجه جلوه دهند. آن واقعیت را هم، همه می‌بینید. بسیاری از این افراد در دوران احمدی‌نژاد آویزان پول نفت شدند و خوردند و بردند. بسیاری از همین افراد دین را هم کنار گذاشتند و دنبال زندگی‌شان رفتند و کار‌های دیگری می‌کنند. این صحبت‌ها برای موجه جلوه دادن واقعیت فعلی است نه اینکه بخواهند گفتمانی را با واقعیت جدید ایجاد کنند.

آیا چنین نظر‌هایی باعث نمی‌شود باتوجه به نزدیکی طیف مخاطب ایشان که دسترسی‌های زیادی به منابع دارند، برخی از آن‌ها با توجیه پولدار شدن برای ترویج دین، دست به اقداماتی فراقانونی بزنند و از رانت بهره‌مند شوند؟

چیزی جز این نیست. یک نفر، حتی یک نفر از این افراد را نمی‌توانید نشان دهید که سرمایه‌گذاری واقعی کند، ریسک کند و از طریق عادی تولید ثروت کند. آن آقایی که باغ‌وحش خصوصی داشت و نمونه‌های فراوان مشابه او را به یاد آورید. تولید یک عدد میخ یا یک کیلو میوه هم ریسک خود را دارد و این‌ها نمی‌توانند ریسک کنند. ریسک‌پذیر نیستند. می‌خواهند یک پولی از جایی برسد، مثل همین ماجرای چای دبش؛ حتی نمی‌توانند اصل کار را خودشان انجام دهند، عموما این‌ها واسطه‌گری طرح‌ها را انجام می‌دهند، درصدی را برای خودشان بر می‌دارند و بقیه را می‌دهند به پیمانکار بیچاره. همه چیز هم به اسم واسطه تمام می‌شود.

اساسا چنین اظهاراتی که با لعاب و پوشش تحلیل‌های آخرالزمانی مطرح می‌شود، می‌تواند باعث قوی شدن پایه‌های دینداری در جامعه شود یا سبب بدبینی مومنان واقعی خواهد شد؟

اگر تا حالا این کار‌ها موجب تقویت دینداری شده است، از حالا به بعد هم می‌شود. افولی که در یک تا دو سال اخیر در دینداری مردم رخ داده در ۳۰ سال اخیر بی‌سابقه بوده است. البته اجازه نمی‌دهند اطلاعات آن سنجیده شود. شهودی می‌گویم. اما شواهد این موضوع دیده می‌شود. یادداشتی در این زمینه در دست نگارش دارم که با اطلاعات رسمی‌تری در این باره توضیح داده خواهد شد.

منبع: روزنامه اعتماد

منبع: آفتاب

کلیدواژه: عباس عبدی علیرضا پناهیان آقای پناهیان ثروت اندوزی تولید ثروت تبلیغ دین حزب اللهی

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت aftabnews.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «آفتاب» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۹۳۴۹۰۲۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

علیرضا طلیسچی: وضعیت موسیقی در ایران خوب است

به گزارش گروه فرهنگی ایسکانیوز، تولید و پخش رئالیتی‌شوها، از «مافیا» گرفته تا «پدرخوانده»، در شبکه‌های نمایش خانگی داغ است و یکی از این برنامه‌ها که این‌روزها طرفداران قابل توجهی پیدا کرده، رئالیتی‌شو «زودیاک» است که با عنوان «شب‌های مافیا» بازی جذابی برای طرفدارانش پخش می‌کند. در این برنامه یک قاتل سریالی به نام زودیاک شهروندان و مافیای سیسیل را هدف قرار می‌دهد. در این برنامه محمد بحرانی نقش گرداننده بازی را بر عهده دارد.

بیشتر بخوانید: موسیقی درمانی شیوه‌ای جدید در درمان بیماران

سریال «شب‌های مافیا: زودیاک» به کارگردانی محمدرضا رضائیان در سال‌۱۴۰۲ ساخته شده است. در فصل دوم این رئالیتی‌شو، فرزاد حسنی، دارا حیایی، جواد خواجوی، محیا دهقانی، متین ستوده، مجتبی شفیعی، علیرضا طلیسچی، سعید فتحی روشن، بهار قاسمی، مریم مؤمن، مهدی مهدی‌پور و امیرحسین هاشمی به هنرمندی پرداخته‌اند.
علیرضا طلیسچی یکی از خوانندگان شناخته‌شده و پرطرفدار پاپ است؛ خواننده‌ای که توانسته جایگاهش را با کنسرت‌هایی که برگزار می‌کند تثبیت کند. این خواننده پاپ که متولد۶۴ است، از میانه دهه۸۰ فعالیتش را به شکل رسمی آغاز کرد و تک‌آهنگ‌هایش طرفداران خاص خودش را دارد. طلیسچی در این گفت‌وگو از حضورش در برنامه «شب‌های مافیا» می‌گوید و در بخش‌های دیگری از این گفت‌وگو از وضعیت امروز موسیقی صحبت کرده است.

این روزها رئالیتی‌شوهای متنوعی در شبکه نمایش خانگی پخش می‌شود. چطور شد که در برنامه «شب‌های مافیا: زودیاک» شرکت کردید؟

از طریق تیم تولید به برنامه دعوت شدم و علاقه داشتم که ببینم چطور می‌توانم در این سناریو بازی کنم. من قبلا هم در یک شو، مافیا بازی کرده بودم، اما به‌نظرم «زودیاک» شیک‌تر است و پیچیدگی‌هایش بازی را برای بیننده جذاب‌تر می‌کند.

خیلی‌ها به برد و باخت در یک مسابقه اهمیت می‌دهند. برد و باخت برای شما چطور بود؟

شرکت در این برنامه بیشتر برایم جنبه سرگرمی دارد. این‌طور نگاه می‌کنم که با یک گروه خوب دور هم هستیم و هدفمان این است که برای بیننده‌های برنامه لحظاتی حال خوب ایجاد ‌کنیم که امیدوارم به چنین نتیجه‌ای رسیده باشیم.

اخیرا در نمایش خانگی، محصولاتی در حوزه‌های مختلف ورزش، موسیقی، مذهبی و... تولید شده است. از نظر شما، تولید برنامه‌های حوزه موسیقی مثل «صداتو» چه تأثیری بر ارتباط بیشتر مردم با موسیقی دارد؟

ساخت برنامه‌های خوب در این حوزه به ارتباط بیشتر مردم با موسیقی کمک می‌کند، اما اینکه این برنامه‌ها بتواند هنرمند بسازد مبحث دیگری است، چون یک خواننده هرقدر هم تخصصی وارد یک حوزه بشود، تا جو کار و فعالیت حرفه‌ای در فضای تولید و صحنه را تجربه نکند، به موفقیت نمی‌رسد. از نظر من، ورود به عرصه خوانندگی و فضای حرفه‌ای موسیقی کاملا نیازمند تجربه این واقعیت است. تمام این مسابقاتی هم که اخیرا تولید و پخش شده یکی‌دو چهره را به فضای موسیقی معرفی کرده، اما به لحاظ ایجاد سرگرمی برای مردم کاملا موفق ظاهر شده‌اند و اگر از این قبیل برنامه‌ها باز هم تولید شود، به فهم و درک بیشتر مردم از فضای موسیقی کمک قابل توجهی می‌کند.

پیشنهادی برای حضور در برنامه‌های موسیقی داشته‌اید؟

پیشنهاد داشته‌ام، اما علاقه نه، چون به‌نظرم در جایگاهی نیستم که بخواهم کسی را قضاوت کنم و اصولا هم موسیقی تا یک جایی به‌صورت علمی و پایه آموختنی است و از آن به بعدش دیگر سلیقه‌ای می‌شود. پس قضاوت کردن راجع به صداها را باید به مردم بسپاریم.

این روزها بازار کنسرت‌های پاپ داغ است. درست است که موسیقی کشور افت و خیزهای زیادی دارد و با مشکلات خاص خودش دست و پنجه نرم می‌کند، با این حال اوضاع این روزهای موسیقی کشور چطور است؟

به‌نظرم وضعیت موسیقی ما در حال بهبود است و البته این گفته من نیست و گفته خیلی از بزرگان حال حاضر موسیقی ایران است. موسیقی ما در سال‌های اخیر دچار تحولات عجیب و غریبی شد که بخشی از این تحولات مثبت بود و بخشی هم منفی. خوشحالم که با ورود هنرمندان حرفه‌ای‌تر و صداهای قشنگ‌تر و احساس بیشتری که در کارها وجود دارد موسیقی دارد از آن حالت قبلی بیرون می‌آید و خودش را ترمیم می‌کند.

برویم سراغ مسئله‌ ترند شدن برخی از قطعه‌های موسیقی مثل قطعه «پاقدم» که اخیرا بسیار شنیده و معروف شد. چه می‌شود که یک کار این‌طور دیده و شنیده و پرطرفدار می‌شود؟

بخش زیادی از این اتفاق مربوط به تجربه است و بخشی هم سلیقه و هوش بازار. ولی در نهایت کارها را مردم برجسته می‌کنند، یعنی اگر مردم کاری را دوست داشته باشند، آن کار به موفقیت بزرگی می‌رسد. «پاقدم» یک قطعه موسیقی دهه شصتی است که در آن استانداردهای ضبط موسیقی آن دوران کاملا رعایت شده و فکر می‌کنم جدا از تنظیم و میکس و مستر خوب امیربهادر دهقان، شعر و ترانه و ملودی هم خیلی به کارهای آن دهه نزدیک است.

شما در قطعه‌های معروفتان هم سبک شاد دارید و هم قطعه‌های احساسی و غمگین. تمایل مردم بیشتر به شنیدن کدام یک است؟

اگر به تاریخمان رجوع کنید، می‌بینید که مردم ما پر از غم و غصه بوده‌اند و طبیعتا تمایلشان به آهنگ‌های شاد بیشتر است. در کنسرت‌ها هم همین‌طور است. وقتی یک پدر بودجه مشخصی برای خانواده‌اش کنار می‌گذارد تا در کنسرت شرکت کنند، دلش نمی‌خواهد که مجددا در فضای غمگین قرار بگیرند. بنابراین تمایلشان به شنیدن و همراهی در خواندن آهنگ‌های شاد بیشتر است. البته از قدیم موسیقی شاد نسبت به موسیقی غمگین بیشتر شنونده و طرفدار داشته است.

این روزها مدام نام خواننده‌های جدیدی را می‌شنویم که در فضای مجازی معرفی می‌شوند. یا گاهی روی بیلبوردها تبلیغ کنسرت خواننده‌هایی را می‌بینیم که خیلی‌ها نمی‌شناسندشان. این افزایش ورود به عرصه خوانندگی اتفاق مثبتی است یا منفی؟

ما خوانندگانی داشته‌ایم که با یک قطعه روی صحنه آمده‌اند و بقیه قطعه‌هایشان حالت مکمل همان یک قطعه را داشته. از آن طرف هم هنرمندی داشته‌ایم که با هر قطعه جدید مخاطبان بیشتری را جذب کرده‌ و به‌تدریج معروف شده‌است. در هر صورت، دیده شدن یک اثر هنری و محبوب شدن هنرمند به مردم بستگی دارد.

به تجربه حوزه‌های هنری دیگر مثل بازیگری هم فکر می‌کنید یا پیشنهادی داشته‌اید؟

من یک‌بار این را تجربه کردم و متأسفانه بازخورد خوبی از این کار نداشتم، به خاطر اینکه تیم تولید آن کار تیمی که فکر می‌کردم نبود. البته بازیگران و بقیه عوامل همه خوب بودند، اما تجربه خوبی برای من نبود و ترجیح می‌دهم که فعلا دوباره آن فضا را تجربه نکنم و در کار خودم پیش بروم، هرچند از آینده‌ و تصمیمات بعدی‌ام خبر ندارم.‌


رئالیتی‌شوها توانسته‌اند تا اندازه ای شبکه نمایش خانگی را متحول کنند

در چند سال اخیر پلتفرم‌ها به کاربران امکان می‌دهند فیلم‌ها و سریال‌ها را به‌صورت آنلاین تماشا کنند و به‌سرعت به رقیبی برای تلویزیون تبدیل شده‌اند.

یک مقایسه ساده در تولیدات و سریال‌های پخش‌شده در ابتدای سال۱۴۰۳ تا امروز میان پلتفرم‌های نمایش خانگی و تلویزیون نشان می‌دهد تلویزیون با وجود آنکه نسبت به سال گذشته با کم‌کردن حساسیت‌هایی سعی در جذب هنرمندان و چهره‌های مطرح کرده اما باز هم بازی را در زمین رقابت با پلتفرم‌های پخش نمایش خانگی واگذار کرده است.

این روزها تولید رئالیتی‌شوها و برنامه‌های مسابقه که در شبکه نمایش خانگی ‌تولیدشده، توانسته جذابیت زیادی برای مخاطب امروز به‌وجود بیاورد، مخاطبی که تنها با تماشای سریال و فیلم نمی‌تواند اوقات فراغت خود را پر کند. بنابراین از یک‌سو پلتفرم‌های گوناگون در شبکه نمایش خانگی در بیشتر سریال‌های خود توانسته‌اند با تمرکز بر جذابیت‌های داستانی و استفاده درست از ستارگان سینما و تئاتر تولیدات جذابی را پیش روی مخاطب بگذارند و از سوی دیگر با تولید و پخش برنامه‌های مختلف نشان داده‌اند توجه به ذائقه مخاطب برایشان مهم است و در بخش‌هایی موفق شده‌اند.

البته دامنه صنعت سرگرمی ‌آنقدرگسترده است که ما در تلویزیون ‌یا حتی شبکه نمایش خانگی هنوز نتوانسته‌ایم رقابتی با برنامه‌های خارجی داشته باشیم. با این حال، برخی از این برنامه‌ها توانسته‌اند آنقدر جذاب باشند که تماشاگران فصل‌های آن را دنبال می‌کنند.

VOD‌ها طیف گسترده‌ای از فیلم‌ها و سریال‌ها را از سراسر جهان به کاربران ارائه می‌دهند. این امر به‌معنای انتخاب بیشتر برای بینندگان و رهایی از محدودیت‌های برنامه‌های روتین است.

نمی‌توان منکر این موضوع شد که پلتفرم‌های نمایش خانگی با ارائه فرصتی جدید برای پخش فیلم‌ها و سریال‌های ایرانی، به افزایش تولید محتوای داخلی در این کشور کمک کرده‌اند. این امر منجر به ایجاد شغل‌های جدید و رونق صنعت سرگرمی ایران شده است.

VOD‌ها در حال حاضر نقش مهمی در صنعت سرگرمی ایران ایفا می‌کنند و ظرفیت این را دارند که در آینده نقش مهم‌تری ایفا کنند. با رفع چالش‌های موجود، VOD‌ها می‌توانند به گزینه‌ای محبوب‌تر برای سرگرمی در ایران تبدیل شوند و به‌طور قابل‌توجهی بر نحوه تماشای فیلم و سریال توسط مردم ایران تأثیر بگذارند.‌

منبع: همشهری

انتهای پیام/

کد خبر: 1228550 برچسب‌ها موسیقی

دیگر خبرها

  • علیرضا طلیسچی: وضعیت موسیقی در ایران خوب است
  • الگوی عملیاتی تحقق شعار سال باید منجر به رشد تولید و خلق ثروت شود
  • لزوم ارایه برنامه‌های عملیاتی برای افزایش تولید و ثروت در کردستان
  • خوشحالی عبدی یک مخاطب خاص داشت (عکس)
  • پناهیان: رسالت امروز هیئتی‌ها ترویج فرهنگ زندگی تعاونی است
  • (ویدئو) خنده‌های زیرپوستی عباس جدیدی هنگام سخنرانی علیرضا دبیر
  • واکنش پیمان یوسفی به ماجرای دلخوری علیرضا دبیر
  • لبخند عباس جدیدی به انتخاب فدراسیون کشتی (عکس)
  • تمرکز شهرداری‌ها در ارزش‌افزوده تولید و ثروت باشد
  • عباس عبدی: ضربه ایران به اسرائیل پیروزی راهبردی بود /جذب حمایت مردم از این حمله در تعارض با برخورد با زنان در خیابان ها است